اندک اندک خیال

گاهی درخیالم چیزی میگذرد ومن روی کلید های بیگناه کیبورد ضربه میزنم

اندک اندک خیال

گاهی درخیالم چیزی میگذرد ومن روی کلید های بیگناه کیبورد ضربه میزنم

لج بازی

تو خونه

من با کمی عصبانیت : تو خودت چرا نرفتی تجربی؟

داداشم: اون موقع مثل تو جوگیر بودم رفتم انسانی دیدی اخرش هم الان دارم عمران میخونم که هیچ ربطی به انسانی نداره

من: خو بزار منم معماری رو از هنرستان بخوانم

داداشم : نوچ

من: هی هی  شیتم کردی  (این تیکه کلام منه یعنی دیوونه ام کردی) ببین هنرستان یه سال جلو میافتم درصد قبولی تو کنکورم هم خیلی زیاده  از همه مهم تر من علاقه دارم به هنرستان

داداشم کلافه : چه رشته هنرستان؟

من: به ترتیب علاقه 1عکاسی2گرافیک3تربیت بدی4صنایع شیمایی 5معماری

داداشم :تو که شیمی دوس داری برو صنایع

من:هوووووووووورا

بعد از چند ماه  جنگ وبحث های خیلی طولانی  بالا خره من موفق شدم و رفتم هنرستان این اولین باری بود که به حرف خانواده گوش ندادم وبرای علاقه خودم جنگیدم وخوشحالم که برای یه بار هم شده پای خواسته خودم موندم

تو مدرسه

مشاور: میخواهی بری رضوان؟

من تو دلم : نه دارم برمیگردم خو میخواهم برم دیه (دیه همون دیگه است  )

من به مشاور: با اجازتون

مشاور: خوب همین جا برو تجربی

من: جان؟ شما به همه میگن نرو بعدش من برم؟

مشاور:  با توجه به علاقه به ادبیات وحفظیات خوبت برو انسانی

من:خانوم اون یکی مدرسه الان تعطیل میشه ها فقط دوشنبه ها هستن  باید تا هفته دیگه منتظر باشم هاااا

پرونده رو میده بهم ومیگه ک اما از دست تو دختر مارو فراموش نکن 

من: مگه میشه فراموش کنم خداحافظ

مدرسه جدید

اول که رفتم تو مدرسه کلی کیف کردم عجب مدرسه بزرگی به عادت همیشگی که مواقع ورود یا خروج از یه مکان سه تا صلوات میفرستم سه تا صلواتم رو فرستادم

با مامان رفتیم دفتر مدرسه

من: ببخشید من واسه ثبت نام امدم 

خانومه: چه رشته ای؟

من:صنایع شیمایی

خانومه: 10تا کتاب شیمی داره میتونی پاس کنی؟

من:بله

خانومه : چرا امدی هنرستان

من تو دلم: هی هی تو هم گیر دادی

من: دیوونه شیمی هستم

میخنده میزنه رو شونه ام ومیگه: یه دیوونه دیگه هم اضافه شد امیدوارم چند ساله دیگه یه خانوم مهندس خوب بشی

من تو دلم همراه با کمی ذوق: اووووم خانوم مهندس  ایشلا

خانومه داره مشخصاتم رو مینویسه و برگه ها رو زیر و رو میکنه

من:خانوم نمره انظبات رو داشته باشید؟

خانومه: اره خوبه خدا کنه همیشه خوب باشی

من:تاحالا هیچ معاونی دلش نمیومده به من 20 نده شک نکید شما هم نمره ام رو کم نمیکنید

باشه برو به سلامت فقط برو کار های شناسنامه  ات رو هم انجام بده

اخیش خیالم راحت شد  موفق شدم بعدش تو دلم این واژه خانوم مهندس رو تکرار کردم 

پی نوشت:اخ جووووون شیمی عشق من موفق شدم رفتم صنایع

پی نوشت: البته تمام اینا خلاصه شده بود تو مدرسه ها کلی سر به سر معاون معلم ها گذاشتم همیشه شیطون بودم وهمیشه موجود معلم اذییت کنی بودم معلم ها همیشه همیشه دوسم داشتن نمره رو هم کم نکردن 

 مدرسه خودمون که اصلا پرونده رو نمیدادن نمیخواستن من برم همچین بچه دوست داشتنی هستم 

پی نوشت: این هی هی  ویا کررررررره  یا عععععک با دیه  تیکه کلام های من هستن والبته اینا تیکه کلام خیلی از کرمانشاهی هاست

پی نوشت: از این به بعدا بازم مثل قبل  هر روز پست جدید میزارم واپ میکنم


امیدوارم راه درست رو انتخاب  کرده باشم 

الهی به امید تو

نظرات 7 + ارسال نظر
صدف یکشنبه 5 مهر 1394 ساعت 22:38

موفق باشی خانم مهندس

مرسی خانوم شاعر

alef_lam_naz جمعه 20 شهریور 1394 ساعت 10:54 http://ta-talaghii.blog.ir

من ریاضی خوندم ! ودقیقا از شیمی متنفـــــــــــرم !:|
.
مهندس ! البته خانوم مهندس!

موفق باشی دختر!:)

ممنون
البته من سر کلاس ریاضی همیشه خواب هستم

علی دوشنبه 16 شهریور 1394 ساعت 09:55 http://ali00.blog.ir

این عشق شیمی چه ها که نمیکنه با آدم!!!
خوش بگذره با شیمی!

"پی نوشت: از این به بعدا بازم مثل قبل هر روز پست جدید میزارم واپ میکنم"
پس کو؟؟؟
این پست که مال هفتمه؛بعدی هم چهاردهم!
دقیقا خودم هم همینطورم البته!

شیمی اقا شیمی شوخی که نیست
خوش میگذره
پی نوشت:اخه هم حوصله نداشتم هم اینکه بازید وب امده بود پایین

خاموش یکشنبه 15 شهریور 1394 ساعت 13:20 http://sky75.blogsky.com

روزی که من برای ثبت نام رفتم و گفتم میخوام تجربی بخونم
مدیر گفت دیر رسیدی ظرفیت تجربی پر شده
گریه کردم جلوی پدرم جلوی مدیر
چون شهر کوچیک ما دو تا مدرسه بیشتر نداشت که اون یکی هم اون سال رشته ی تجربی نداشت
دنیا رو سرم آوار شد
مدیر فهمید که من سال اول هم تو همون مدرسه درس خوندم گفت بابا تو که اسمت هست نترس تو هم تجربی شدی اصلا نیازی نبود برای ثبت نام بیای
امسال بعد کنکور آرزو کردم کاش جدی جدی ظرفیتا پر شده بود می تونستم برم ریاضی نه تجربی
اون وقت تموم تلاشمو می کردم که هوا فضا قبول شم
نه اینکه مثل الان نه بدونم باید برم دانشگاه و نه بدونم باید واسه سال بعد تلاش کنم یا نه؟
برو پی علاقت اونجوری هر رشته ای بخونی با عشق میخونی
موفق باشی
لینک شدی دوست عزیزم:)

اوم ممنون که از تجربه ات بهم گفتی
امیدوارم حالا که رفتم دنبال علاقه ام موفق بشم

محسن یکشنبه 8 شهریور 1394 ساعت 12:44 http://after23.blogsky.com

درست ترین کار اینه که به دنبال علاقه ی خودت بری. گیرم بعد از پایان تحصیل هشتت گروی نه ات باشه. خودت انتخاب کردی و دیگران رو در این میان مقصر نمی دونی. البته حتا نباید بهشون بگی که اون وقت من عقلم نمی رسید و شما می بایستی نمی گذاشتید من برم رشته ی هنرستان یا ..... هرجای دیگه ای.
فقط و فقط باید بیشتر از کلاس درس یخونی. چرا که قبولی توی کنکور بیشتر از درس های کلاس نیاز داره. به ویژه که در یکی دو سال اخیر معدل دیپلم هم وارد نمره ی کنکور شده. چه بسا سه سال دیگه که نوبت تو میشه، معدل سه سال آخر ملاک باشه.
برات آرزوی موفقیت نمی کنم. چون مطمئن هستم موفق می شی.

زری مشفق یکشنبه 8 شهریور 1394 ساعت 00:53 http://koochehayedelam.blogsky.com/

من همیشه معتقد بودم که در هر رشته ای آدم میتونه موفق باشه به شرطی که بهش علاقمند باشه و تمام تلاششو تو اون رشته به کار ببره و اشتباهترین کار هم اینه که یه رشته ای بخونی بعد بری یه رشته ی غیر مرتبط ادامه تحصیل بدی خودم این کارو کردم چوبشم خوردم اساسی
به هر حال برات آرزوی موفقیت می کنم
در ضمن مارو که اذیت نکردی معلم اذیت کن

بله درسته
داداش من بخاطر شغلش تغیر رشته داد

نمیدونم اذییت کردم یانه؟

صمد آقا شنبه 7 شهریور 1394 ساعت 11:19

سلام.
امید وارم هرجا هستی موفق باشی

ممنونم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.