اندک اندک خیال

گاهی درخیالم چیزی میگذرد ومن روی کلید های بیگناه کیبورد ضربه میزنم

اندک اندک خیال

گاهی درخیالم چیزی میگذرد ومن روی کلید های بیگناه کیبورد ضربه میزنم

چطور تحمل کردم بدون تو؟؟؟

حواست هست که  چند روز دیگه میشه سه سال که رفتی 

حواست هست که  سه سال بدون تو دارم  نفس میکشم  از زنده بودن  بعد تو فقط نفس کشیدنش مونده واسه من

سال پیش قرار بود  بعد نماز  صبح بریم مسافرت .اما اما اما  تو تنها  رفتی . تو که تحمل  دوری ما رو نداشتی  پس چرا تنها رفتی

کاش اون روز اون  کتاب لعنتی رو نمیخواندم  تا  چشمام اونقدر خسته نمیشد که  شب زود  بخوابم 

کاش  اون روز که پیشم نشستی بودی اون  کتاب  رو کنار میذاشتم  به جای کلمات به چشم های تو  نگاه  میکردم  

کاش وقتی برات  چای ریختم    باز میگفتی یه چای دیگه  بیار 

کاش  شب  اونقدر زود نمیخوا بیدم  تا  وقتی بیدار بودی کنارت مینشستم و صدات رو  تو خاطره ام  ضبط  میکردم 

کاش  کاش  کاش  اون  شب  اصلن  نبود 

نظرات 3 + ارسال نظر
زری مشفق یکشنبه 23 خرداد 1395 ساعت 14:13 http://koochehayedelam.blogsky.com/

تو یه دونه ای با این قلب نازک و مهربونت باید قدر اونایی که هستن رو دونست چنین شبهایی برای همه هست برای تو من و دیگران باید صبور بود

خانوم رنگین کمون جمعه 14 خرداد 1395 ساعت 13:37

رضوان:((( الهی قربونت برم که دلت انقدر گرفته:( خودتو اذیت نکن عزیزم مگه تو اعتقاد نداری که الان از اونجایی که هست میتونه تو رو ببینه و صداتو بشنوه. پس غصه نخور که ناراحتش کنی...

گل واژه جمعه 14 خرداد 1395 ساعت 00:08 http://telegram.me/pome_music

سلام
یاد شعر شاملو افتادم
دلتنگی های آدمی را باد ترانه ای میخواند
و رویاهایش را آسمان پرستاره نادیده می گیرد
...
...
راستی وقت کردی یه سری به کانال ما بزن
telegram.me/pome_music

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.