اندک اندک خیال

گاهی درخیالم چیزی میگذرد ومن روی کلید های بیگناه کیبورد ضربه میزنم

اندک اندک خیال

گاهی درخیالم چیزی میگذرد ومن روی کلید های بیگناه کیبورد ضربه میزنم

بدون شرح

محرم امسال هم تمام شد نمیدونم سال دیگه هستم یانه امسال نخواستم کسی رو قضاوت کنم 

پس میگم عزا داری همه قبول چه اونای که باشعور حسینی رفتن چه با شور رفتن


این روز ها بد جوری بد اخلاق شدم حس میکنم واقعا هیچ جا زندگی هیچ کسی نیستم فقط عین یه دفتر خاطرات بعضی خاطرهای خوب شون برام میگن 

بعضی ها هم مشکلات رو 

این وسط نمیدونم خود چیکار کنم 

حالم گرفته دارم متنفر میشم از زندگی از ادامه راه. بدترین اتفاق زندگی اینکه. فقط اکسیژن حرام کنی واضافی باشی وقتی که باعث ارامش کسی نیستی خیلی تلخه وقتی که مطمنی اضافی هستی 

خیلی حرف ها دارم اما حس وحالش نیست 

فقط خواستم بگم من هنوز هستم ودارم اکسیژن حرام میکنم 


احساس میکنم لیاقت  خیلی چیز هارو ندارم


تا اطلاع ثانوی اندک اندک خیال من سکوت میکند

حلال کنید

نظرات 3 + ارسال نظر
علی دوشنبه 4 آبان 1394 ساعت 22:22 http://ali00.blog.ir

ای بابا...
دوباره از این دست پست ها؟؟؟!!!
خب حالمان را می خرابید که...!
چرا چنین پستی میذاری؟!
جز ناشکری چیزی نیست...

زری مشفق یکشنبه 3 آبان 1394 ساعت 23:06 http://koochehayedelam.blogsky.com/

مطمین باش یه جایی تو این دنیا یه نفر هست که تو همه چیزش هستی و به امید لبخند تو زنده است پس لبخند بزن دخترکم
یه کم سکوت حالتو بهتر می کنه مواظب خودت باش

آقای سر به هوا ...! یکشنبه 3 آبان 1394 ساعت 22:52 http://www.mardebarani.ir

اینجا دقیقا همون جاییه که باید حرف بزنی !
با تعطیل کردن و رفتن چیزی درست نمیشه !

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.