اندک اندک خیال

گاهی درخیالم چیزی میگذرد ومن روی کلید های بیگناه کیبورد ضربه میزنم

اندک اندک خیال

گاهی درخیالم چیزی میگذرد ومن روی کلید های بیگناه کیبورد ضربه میزنم

بدون شرح

محرم امسال هم تمام شد نمیدونم سال دیگه هستم یانه امسال نخواستم کسی رو قضاوت کنم پس میگم عزا داری همه قبول چه اونای که باشعور حسینی رفتن چه با شور رفتن


این روز ها بد جوری بد اخلاق شدم حس میکنم واقعا هیچ جا زندگی هیچ کسی نیستم فقط عین یه دفتر خاطرات بعضی خاطرهای خوب شون برام میگن بعضی ها هم مشکلات رو 

این وسط نمیدونم خود چیکار کنم 

حالم گرفته دارم متنفر میشم از زندگی از ادامه راه. بدترین اتفاق زندگی اینکه. فقط اکسیژن حرام کنی واضافی باشی وقتی که باعث ارامش کسی نیستی خیلی تلخه وقتی که مطمنی اضافی هستی 

خیلی حرف ها دارم اما حس وحالش نیست 

فقط خواستم بگم من هنوز هستم ودارم اکسیژن حرام میکنم 


احساس میکنم لیاقت  خیلی چیز هارو ندارم


تا اطلاع ثانوی اندک اندک خیال من سکوت میکند

حلال کنید

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.