خیلی ها در جوانی میمیرد اما در کهن سالی به خاک سپارده میشوند
مرگ یک انسان وقتی است که دیگر حتی باران هم دوست نداشته باشی
گاهی اوقات سردی وسوز پاییز جسمت که هیچ دلت راهم سرد میکند
وقتی که برگ های زرد رنگ پریده گی زندگی ات را به رخت میکشند
دیگر زنده نیستی
مرگ واقعه ای انجاست که هیچ اشکی دلت را نمیلرزاند خودت هم اشکی نداری
درست شبیه یک رباط
وقتی که عشق نیست هوایی که دونفره صدایش میزنند برایت بی تفاوتی میاورد نه اشکی و نه لبخندی نه حتی بغضی
اصلا حتی بودی خاک نم خورده بعد از باران هم برایت بی معنا میشود
ومرگ یعنی روحی که از دست میرود
نوشته:R.SH
پی نوشت:دلم از خیلی چیزا گرفته
این دلنوشته رسما حال امروز
(عشق که نباشد باران بر سرت پتک میشود ونفس هایت خفه ات میکنند)
بعدا نوشت:از زمین وزمان شاکی هستم
کاش میشد کمی فریاد زد
آدما وقتی میمیرن که فراموش شده باشن. تازه اون موقعست که میشه مزه واقعی مرگ رو چشید.
ولی تا موقعی که می دونی کسی یا کسانی تو گوشه و کنار دنیا هرچقدر هم که دور باشه به یادت هستن و هرلحظه میخوان که با تو حرف بزنن،مطمئن باش که زنده ای!
بله درسته
من نوکر این ادم ها هستم که هوایی من رو دارن
هوای دو نفره خیلی خوبه به شرطی که نفر دومش هم جور باشه
اینم حرفیه نفر دوم پیدا کردن کار سختیه
راست میگی
من همیشه خودم با خودم میریم بیرون کلی هم خوش میگذره
ای بابا!
چرا آخه؟!؟!؟!؟!
یه نفس عمیق؛یه لبخند...!به چیزای خوب فکر کن!
همه چیز خوب میشه!
(البته میدونم به این سادگی ها که من گفتم هم نیست!!!)
خودتم میگی که ساده نیست
اما چشم به چیز های خوب فکر میکنم
دقیقامثل من
دقیقا مثل من
شقایق تلگرامت رو حذف کردی؟؟
باور کن فقط حال تو نیست حال خیلی ها از این بدتره من فقط امیدوارم به آینده
صدف جان حرف الکی نزن