اندک اندک خیال

گاهی درخیالم چیزی میگذرد ومن روی کلید های بیگناه کیبورد ضربه میزنم

اندک اندک خیال

گاهی درخیالم چیزی میگذرد ومن روی کلید های بیگناه کیبورد ضربه میزنم

غایب

سلام  سلام سلام 

امیدوارم که همه سالم  و سلامت درگیر کار وتلاش برای زندگی باشین وهم اینکه شاد باشید

میدونم دلتون برام تنگ شده بود (اعتماد به سقف کاذب که میگن این ها)

خوب این چند روز نتم قطع بود

نت که نباشه تازه ادم به زندگی برمیگرده  این چند روز رفتیم هرسین مهمونی(هرسین یکی از شهرستان های کرمانشاه است) کلی خوش گذشت جاتون خالی یه خورشت خلا ل اصل کرمانشاهی توپ هم خوردیم 

بعد از ظهر رفتیم سراب هرسین که واقعا اونجا هم خوش بود ومنم کلی از درخت ها وکوه وسراب ش عکس گرفتم(فقط برای اینکه خاطرات یادم نره)

 کمی رو نوشتن تمرکز کردم  وچند تا برگه سیاه کردم 

هفته پیش که رفتم کانون با سپیده  نوشته هامون  رو واسه هم خواندیم و کمی بحث ادبی داشتیم  اقای خواجویی میگه بهتره که من وسپید مجموعه مشترک چاپ کنیم  ومنم سپیده ام داریم تلاش میکنم برای بهتر نوشتن

تو کانون اونقدر غرق بحث ادبی مون با سپیده شده بودیم که  اقای خواجویی امد گفت به سلامت کانون تعطیل شده پاشین برین خونه هاتون

خدایش دوست نداشتم برم خونه میخواستم باسپیده همین طوری شعر بخوانیم ونقد کنیم 

نظرات 2 + ارسال نظر
شقایق یکشنبه 11 مرداد 1394 ساعت 23:28

امیدوارم همیشه بهت خوشبگذره

مرسی گلم

باز هم بیا اینجا گلم

آقای سر به هوا ...! یکشنبه 11 مرداد 1394 ساعت 22:14 http://www.mardebarani.ir

به من هم بعضی از سفرها انصافا خوش میگذره ! حتی اگر به یه شهرستان و خیلی هم ساده باشه .
بــــه روزم ...

بله واقعا ولی کلا من ادم خوش تفریحی هستم
هر جا برم سعی میکنم بهم خوش بگذره

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.