من: امیر داداشی میدونی الان چه حسی دارم؟؟؟
امیر:چه حسی؟
من:حس یه ماهی افتاده کنار ساحل ونیاز داره یه نفر بندازش تو اب
جیگرطلا : امیر یه کم اب بده به خواهرنازم که خیلی تشنه است
امیر با یه لیوان اب میاد منم لاجرعه اب رو سرمیکشم
وبعد لیوان به امیر میدم وتشکر میکنم
...........................................................................................................
جیگرطلا =با داداش حمزه ام
کلا من فقط یه داداش بزرگم میگم داداش
حمزه که جیگر طلاست
امین زندگیه
امیرحسین هم امیر
............................................................
خدایا همیشه مواظب داداش ها باش که هر برادری برای خواهرش خیلی عزیزه
داداش واقعا نعمته !
من یکی داشتم که عمرشو داد به شما ...
خدارحمتشون کنه
شما سلامت باشید
خدا حفظشون کنه
ممنون
خدا داداشاتو برات حفظ کنه.تورو هم برای اونا
ممنون