اندک اندک خیال

گاهی درخیالم چیزی میگذرد ومن روی کلید های بیگناه کیبورد ضربه میزنم

اندک اندک خیال

گاهی درخیالم چیزی میگذرد ومن روی کلید های بیگناه کیبورد ضربه میزنم

تلخ نوشت

میگم:سرم دردمیکنه باید زود تر قرص بخورم

میگه: نخور قرص زیاد بخوری عادت میکنی ،معتاد میشی

میگم:الان دوساله دارم میخورم 

میگه:معتاد، حالا چی میزنی؟

میگم:ژلوفن

میگه:اوووف عملت بالاست

میگم: میفهمی اگه تو 24 ساعت 20 ساعت سردرد شدید یعنی چی؟

میگه:هرچی نباید قرص بخوری.......

میپرم وسط حرفش رو میگم :دیگه ساکت شو

ساکت میشه ومنم ژلوفن رو میخورم

نظرات 3 + ارسال نظر
صمد آقا سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 11:01 http://samadagha.blogfa.com/

سلام . وبت قشنگه مثل قبل خوبه.
از شعرات هم بنویس که خیلی دلم می خوا بخونمشون.

ممنون

yalda هستم :) سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 00:39 http://my-artistry.mihanblog.com

چه دیالوگ آشنایی بود! خدایا...

واقعا ؟ کجا شنیده بودین؟

هستی دوشنبه 8 تیر 1394 ساعت 21:03 http://dast-neveshte1.blogsky.com/

کی این دیالوگ رو براش اجرا کردی عزیزم؟چه کسی بوده

دوست نداره معرفی بشه
شاید بعدا راضی شد اون وقت میگم کیه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.